کلاس پنجم ما

در این وبلاگ به کارهای دانش آموزان کلاس پنجم ما پرداخته می شود

کلاس پنجم ما

در این وبلاگ به کارهای دانش آموزان کلاس پنجم ما پرداخته می شود

خاطراتی از یک دانش آموز پنجاه سال قبل (2)

  با یاد ونام خدا 

  خاطراتی از یک دانش آموز پنجاه سال قبل (2)

  سلام. امیدوارم که خوب و تندرست باشید. هدفم از قرار دادن این مطلب در وبلاگ این است که شما با زندگی سخت و مشقت بار دانش آموزان گذشته آشنا شوید و از همه مهمتر قدر امکانات فعلی زندگیتان را بدانید و از اولیایتان سپاسگزار باشید که چنین امکانات و رفاهیاتی برایتان فراهم کرده اند. 

  لباس

  درزمستانها به عـلت سردی هوا ونبود وسایل گرمازا، کلاسهـا واقعا سردبود وماهرچه لباس داشتیم یا گیرمان می آمد، روی هم می پوشیدیم که ظاهر بسیارجالبی پیدا می کردیم. مشکل زمانی بود که، برای واکسیناسیون می آمـدنـد وحـدس بـزنید چند لایـه لباس بایـد جابجا می شد تا بـتـوان واکسن زد. یادم می آید روزی یکی ازهـمکلاسها به همین علت، چقدردرمقابل بقیه ی بچه ها تحقیرشد. بـا معـیارهای امروزمی گویم تحقـیر، وگـرنه درآن زمان ایـن مسائل نـبـود و ماهـم نازک نارنجی نبودیم که با این چیزها اذیّت شویم، به عبارتی رفتار دیگری ندیده بودیم که مقایسه ای داشته باشیم ( فکر کنم درفـیـلمهای سینمایی هم نتوان مشابه اینگونه صحنه هارا دید چون فیلمها باتوجه به واقعیتهای  موجود جامعه ساخته  می شوند).

  لباس زیر ما هم داستان خودش را داشت. چیزی به نام زیرپیراهن که امروز می بینید در قاموس ما وجود نداشت. زمستانها که از سرما هرچه داشتیم بدون هیچ نظمی و رعایت جنسیتی می پوشیدیم و در تابستان هم تنها وتنها یک پیراهن و یا چیزی شبیه به تک پوش تنمان می کردیم. اما داستان لباس زیرهای ما هم  شنیدنی است. وقتی برای یکی از اهل خانه که معمولا مادر بود لباسی توسط خیاطان محلی و معمولا با دست دوخته می شد، ازاضافه ی پارچه  برای ما یک شورت یا به قول امروزیها شلوارک می دوختند که به همین دلیل به شورت ننه دوز معروف بودند ( به رنگ، نوع و جنس پارچه هم توجه داشته باشید ). در گویش محلی به این شلوارکها گُرده پا می گفتند ( با ضمه ی گاف و کسره ی دال ). ما هم یا اصلا چیزی به نام لباس زیر نداشتیم ! ( گاهی مواقع که زمین می خوردیم یا به هر علتی شلوار پاره می شد و یا فراموش می کردیم و تکمه های شلوارمان باز می ماند، افتضاحی به بار می آمد که ناگفتنش بهتر است ) و به خاطر جلوگیری از مشکلات بعدی، همین شورتهای ننه دوز را می پوشیدیم. دخترها چون پیراهن یلند داشتند در این مواقع مشکلشان کمتراز پسرها بود. زمانی که ساعت ورزش هوس می کردیم با شورت فوتبال یازی کنیم، یکی دیگر ازنمایشهای کمدی زندگی ما آغاز می شد. سی و چند نفر دانش آموز با شورتهایی به رنگهای مختلف و گل منگولی، دست دوز و گاهی هم پاره و معمولا پارچه ی زنانه، برخی تنگ و چسبان و بعصی گشاد،  چه منتظره ی بدیع و چشم نوازی از آب درمی آمد.

  یکی از آشنایان  تعریف می کرد من وبرادرم  که از یک خانواده ی سیزده نفره ی کارگری ( نسبت به امروز خیلی شلوغ ولی نسبت به همان زمان معمولی ) بودیم، همکلاس ودریک  دبستان  درس می خواندیم و خانه مان در فاصله ای نسبتا دور از مدرسه بود. هر روز بعد از تعطیل کلاس با صف به منزل می رفتیم. به محض رسیدن به محله و برهم خوردن صف، من و برادرم با سرعت زیاد به طرف منزل می دویدیم تا بتوانیم تنها پیژامه ی موجود ( ببخشید زیرشلواری ) را بپوشیم. آخرما هردو یک زیرشلواری داشتیم و هر که دیرتر می رسید باید تا فردا با همان لباس مدرسه! سر می کرد و مدام ترس ولرز که مبادا پاره شود چون رستم بود و یک دست اسلحه و تاپایان سال از لباس دیگری خبری نبود واگر پاره می شد با توجه به نبود چرخ خیاطی ومهارت مادران ! در رفو یا وصله کردن لباس، خودتان حدس بزنید تا پایان سال باید چه وضعیتی را تحمل می کردیم. دربین راه هم گاهی مثل بعضی از این دوندگان در فیلمهای سینمایی همدیگر را می گرفتیم تا دیگری عقب بیفتد ( غافل از اینکه اگر زمین می خوردیم علاوه بر زخمی شدن و بقیه ی مصائب، یک دست اسلحه هم غیرقابل استفاده می شد).

  در دبستانی در شهر در پایه ی پنجم تدریس می کردم. دانش آموزی داشتم که از قضا بسیار منظم و نسبتا زرنگ هم بود. با شروع فصل سرما وی مرتبا یک هفته در میان غیبت می کرد یعنی هفته ی به اصطلاح صبح را به مدرسه نمی آمد. بعد از چندبار تذکر ناچارا از او خواستم با پدرش به مدرسه بیاید. برخلاف امروز که شاگردان زیاد وقعی به آموزگاران نمی گذارند،  روز بعد پس از شروع کلاس به همراه زن مسنی که ظاهرش نشان می داد وضع مالی مناسبی ندارد به مدرسه آمد. فهمیدم یتیم است و خانواده از نظر مالی بسیار درمضیقه بوده و پیرزن هم مادرش است ( شنیدم چند سال بعد فوت کرد خداوند او را بیامرزد ). ناراحت از وضعیت آنها و ناراحت از اینکه به عنوان یک معلم کوتاهی کرده و از وضع خانوادگی شاگردانم اطلاع ندارم و پس از فرستادن دانش آموز به کلاس، علت غیبت را پرسیدم. مادر با سادگی تمام گفت: آقا من دو پسر دارم که برادر بزرگتر در دبیرستان  درس می خواند و همیشه صبح ها به مدرسه می رود. هردو برادر یک کاپشن دارند وهفته ای که پسر کوچکترم نوبت صبح است به علت سرما نمی تواند به مدرسه بیاید، چون کاپشن را برادر بزرگترش می پوشد.

سوال فصل سوم علوم - نور

  با یاد و نام خدا 

  سوال فصل سوم علوم - نور  

با یاد ونام خدا

نام و نام خانوادگی :                                      سوالات علوم تجربی - پایه ی پنجم- بخش نور

-------------------------------------------------------------

1- به وسیله ی ............... می توان نور را تجزیه کرد. ( منشور ـ عدسی )

2- نور خورشید در کانون ذره بین به صورت یک نقطه در می آید.  درست 5     نادرست  5

3- به کمک منشور می‌توان تصویر اجسام را روی یک پرده نمایش داد.   درست 5   نادرست  5

4- یکی از شرایط دیدن جسم این است که نور بازتابش شده از آن به چشم ما برسد.  درست 5   نادرست  5

5- با کدام وسیله می توان تصویر را روی پرده یا دیوار نشان داد؟ الف- منشور 5     ب- آینه 5     پ- عدسی 5     

  برای دریافت فایل پی دی اف سوالات، اینجا کلیک کنید.

خاطراتی از یک دانش آموز پنجاه سال قبل (1)

  با یاد و نام خدا

  خاطراتی از یک دانش آموز پنجاه سال قبل (1)

  سلام. امیدوارم که خوب و تندرست باشید. هدفم از قرار دادن این مطلب در وبلاگ این است که شما با زندگی سخت و مشقت بار دانش آموزان گذشته آشنا شوید و از همه مهمتر قدر امکانات فعلی زندگیتان را بدانید و از اولیایتان سپاسگزار باشید که چنین امکانات و رفاهیاتی برایتان فراهم کرده اند. 

 

  اولین روزمدرسه را خوب به خاطر دارم. مرادردبستان سینا کـه نزدیک منزلمان بود ثبت نام کرده بودند. روز اول مهر ماه 1341 بود و بـرادربزرگم دستم را گرفته بود تا کلاس بندی شویم. آن موقع روز فرشته ها وآشنایی بچه ها با مدرسه وآمـدن اولیا با ساک پراز پفک وازاین قبیل چیزها نـبـود ( اگرهم بود اولیای ما این کاررا نمی کردند ). نخستین آموزگاری را که در دبستان سینا دیدم ، آقای ولی زاده بود و همیشه یادم است.

  لباس کیف و کفش

 

  همیشه لباس، کیف و کفش برای بچه ها جذاب است. درآن زمان مردم به علت فقـرونیزصرفه جویی، بیشتر پارچه های ازجنس پلاستیک می خریدند ( لباسهای بشوروبپوش هـنوزازیادها فراموش نشده است). این لباسها با همه مزایا( البته برای بزرگترها) یک عیب عمده داشت که، زود نخ را پاره می کرد ومرتبا باید آنهارامی دوختند. چرخ خیاطی که همه نداشتند ومادران به ناچار آنها را با دست می دوختند و حدس بزنید وضع این لباسها را بعد ازیکی دوبار دوخته شدن ناشیانه  و معمولا با نخی متمایز از رنگ لباس و. . 

 عده ی معدودی از بچه ها کیف داشتند و بقیه معمولا یک تکه کش را به صورت بعلاوه (علامت جمع ) دور کتابهایشان می بستند که گم نشوند. روزهای بارانی هم کتاب و دفترها را درون یک کیسه ی پلاستیکی یا نایلونی می گذاشتند تا خیس نشوند. در سالهای اخیر که  خودم معلم مدرسه بودم می دیدم که بچه ها از یک تکه کش پهن که به صورت قشنگی تزیین شده بود و از نوشت افزار فروشی ها می خریدند به جای کیف استفاده می کردند یعنی همان کار سالها قبل خودمان. اینجا بود که فهمیدم در سالهای دهه ی 1340 ما هم خیلی پیشرفته تر از زمان بودیم و نمی دانستیم.

  کفش

  همه نمی توانستند کفش چرمی داشته باشند (توان مالی نداشتند ). عده ی کمی هم که داشتند معمولا کفشهایی بود که کیفیت خوبی نداشتند تخت آنها دوخته نبود و تنها با میخهای کوتاه به رویه ی کفش وصل بود پس از مدتی هم نوک میخها بیرون زده و جورابها را پاره و کف پا را زخم می کرد. تنها راه هم مراجعه به کفاش بود و تنها کاری هم که او در قبال دریافت دستمزد می کرد، کوبیدن سرمیخها بود که آنهم چاره ساز نبود و چند روز بعد، روز از نو و روزی از نو.

برای جلوگیری از ساییدگی تخت کفش که معمولا چرم مرغوبی هم نبود، کفاشها بستهای فلزیی داشتند که شکلهای مختلف داشت. آنها را با میخهای کوتاه مخصوص کفاشی، به پاشنه و تخت کفش می کوبیدند. این بستها گرچه کمی از ساییدگی تخت جلوگیری می کرد ولی میخهایش مشکل ساز بود و از طرف دیگر هنگام راه رفتن ترق و تروقی راه می انداخت که نگو ونپرس.   اولین نوع کفشهای چرمی که تخت آنها غیرچرمی و پِرِسی بود، توسط کارخانه ی کفش ملی به بازار عرضه و مورد استقبال هم قرار گرفت که انصافا خوب بوده و عمر بیشتری هم داشتند. پس از آن کفشهای بلا هم وارد بازار گردید که گرچه شهرت کفش ملی را نداشتند، ولی خوب و به قولی کارکُن بودند.

  اما همه ی اینها با ورود کفشهای کتانی بازارشان کسادشد. کفشهای کتانی که با نام  رِبِل  معروف بودند، مشکل همه را حل کرد. قیمت ارزان، نداشتن میخ و عدم نیاز به تعمیر یا همان یکبار مصرف بودن از عوامل محبوبیت آنها بود وتنها مشکلشان، بوی بدپابود که البته در زمان ما چیز مهمی نبود چرا که کسی به این موضوع توجه نداشت.

  کفش چرمی در زندگی ما جایی نداشت، کفشهای کتانی ( رِبِل ) آنهم حداکـثرسالی یک جفت، وباید تاانتهای سال نگاهشان می داشتیم و باور کنید تا سالها ایـن رسم پسندیده را حفظ کردیم.

  بـه تدریج که وضعیت حقوق  پدر بهتر شد، برای عید هم کفش و لباسی خریده می شدالبته با نظر خانواده ومعمولا بااین استدلال که بچه ها زود بزرگ می شوند، شلوار را کمـی  بزرگتر خریده، دمپاچه ها را مقداری بالا زده ومادر با مهارت ! آن را پس دوزی می کرد ویا کمرآن را بسیار ناشیانه کمی تنگ می کردند که سال بعد هم البته اگر پاره نمی شد، قابل استفاده باشد. خـودتان حـدس بـزنید سال بعد کـه دمپاچه را پایین می آوردند، خصوصاً در لباسهای تیره، دوقسمت چه فرقی با هم داشتند ( کمر شلواررا می شد زیر پیراهن مخفی کرد ). ما که توجه نداشتیم و بقـیه هم دست  کمی ازما نداشتند چـون درحقیقت همه  ازروی دست هم تقلب کرده بودیم.

سوالات فصل سوم علوم تجربی : رنگین کمان

  با یاد و نام خدا

  سوالات فصل سوم علوم تجربی : رنگین کمان

=============

1- رنگین کمان در حقیقت  تجزیه و بازتاب  نور خورشید توسط قطرات باران است که در هوا باقی مانده اند.

2- رنگین کمان چگونه تشکیل می شود؟

3- رنگین کمان را معمولا چه موقع و در کجا می بینیم؟

4- نورهای رنگی مانند رنگین کمان را در کجاها دیده اید؟

5- با چه وسایلی می توان نور را تجزیه کرد؟

6- آیا  نور چراغ راهنمایی را می توان تجزیه کرد؟ چرا؟

7- منشور چه شکلی است و از چه ساخته شده است؟

8- منشور چه می کند؟

9- نورهای حاصل از تجزیه ی نور سفید را به ترتیب نام ببرید. برای سهولت نام بردن آنها، چه راهی را پیشنهاد می کنید؟

10- گاهی نور هنگام عبور از قطره ی آب به نورهای گوناگون تجزیه نمی شود بلکه ........................................ 

11- چرا بعضی افراد نمی توانند نوشته های کتابها را بخوانند؟ آنها چه باید بکنند؟

12- برای دیدن نوشته های ریز یا اجسام بسیار کوچک، چه می توانیم بکنیم؟

13- ذره بین یک نوع عدسی  محدب  است. عدسی محدب به نامهای همگرا و کوژ  هم نامیده می شود.

14- می دانید چرا عدسی به این نام نامیده شده است؟

15- وفتی از پشت لیوان پراز آب به نوشته های یک کتاب نگاه می گنیم مانند این است که از ..................... استفاده می کنیم.

16- ذره بین را از چه می سازند؟

17- وقتی نور خورشید به ذره بین می تابد، چه می شود؟

18- وقتی نور خورشید در یک جا جمع می شود، ............. حرارت زیادی تولید کرده و سبب ............... جسم می شود.

19- به کمک عدسی های محدب می توانیم تصاویر اجسام را روی دیوار یا پرده نشان دهیم ( مانند پرده ی سینما ).

20- عدسی ها در چه چیزهایی استفاده می شوند؟

21- در چه مشاغلی از عدسی ها استفاده می شود؟

22- اگر در اردو کبریت یا فندک نداشته باشید، همراهان شما چگونه می توانند آتش درست می کنند؟

23- وقتی جسمی را سبز رنگ می بینیم، یعنی آن جسم بجز رنگ ............  همه ی رنگها را جذب می کند.

24- چه جسمی را سفید رنگ می بینیم؟

25- چرا لباسهای سفید در برابر نور آفتاب کمتر گرم می شوند؟

26- چه جسمی را سیاه رنگ می بینیم؟

27- چرا لباسهای تیره در برابر نور آفتاب بیشتر گرم می شوند؟

28- چرا در خوزستان پوشیدن لباسهای روشن بهتر است؟

29- جسم شفاف به چه جسمی می گویند؟ یک مثال بزنید.      

30- جسم نیمه شفاف به چه جسمی می گویند؟ یک مثال بزنید.

31- جسم غیرشفاف (کدر ) به چه جسمی می گویند؟ یک مثال بزنید.

32- بازتابش ( بازتاب ) نوریعنی چه؟

33- چه موقع جسمی را می بینیم؟

34- آینه چه می کند؟

35- آینه ی کناری و داخلی اتوموبیل چه کمکی به راننده می کند؟

36- بعضی آینه ها تصویر بزرگتری را نشان می دهند ( آینه های مقعر )

37- آینه ها ی محدب دامنه ی دید وسیعتری را به ما می دهند ( آینه های کناری اتوموبیل یا آینه های کنار بزرگراه ها )

38- بازتاب نور در سطح صیقلی شده و صیقلی نشده چه تفاوتی با هم دارند؟

39- چه فرقی بین آینه و عدسی وجود دارد؟

40- شیشه ی شفاف پنجره یا اتاق یک سطح صیقلی شده است. چرا نور را کاملا بازتابش نمی کند؟

41- چرا آینه که یک شیشه ی شفاف است، نور را کاملا بازتابش می کند؟

42- چرا قاشق درون لیوان پراز آب شکسته به نظر می رسد؟

  ***** سوالاتی برای اطلاعات بیشتر : 

1- چند نوع عدسی داریم؟ دونوع 1- عدسی های همگرا ( محدّب ) 2- عدسی های واگرا ( مقعّر).

2- عدسی همگرا ( محدّب ) چه مشخصاتی دارد؟ لبه هایش نازک و وسط آن ضخیم تر از لبه هایش است. نور را از خود عبورداده و روی کانون متمرکز می کند.

3- عدسی واگرا ( مقعّر ) چه مشخصاتی دارد؟ لبه هایش ضخیم و وسط آن نازکتر از لبه هایش است. نوررا از خود عبورداده و پرتوهای آن را پراکنده می کند.

4- رعدو برق چگونه به وجود می آید؟ از برخورد ابرهایی که الکتریسیته ی ساکن مثبت و منفی دارند، رعدوبرق ایجاد می شود.

5- چند نوع عدسی داریم؟ دو نوع.  اول:عدسی محدّب ( کاو یا برآمده ) دوم: عدسی مقعّر ( کوژ یا فرورفته )

6- وقتی نور خورشید به ذرّه بین می تابد، چه می شود؟ ذرّه بین نور را از خود عبور داده و در یک نقطه جمع کرده و حرارت زیادی در آن نقطه به وجود می آید. به این نقطه کانون عدسی می گویند.

7- ذره بین نور بازتابش شده از جسم را چه می کند؟ ذره بین نور بازتابش شده از جسم را می شکند و تصویری از آن جسم ایجاد می کند.

8- کاربرد عدسی ها چیست؟ عدسی ها را در شکلها و اندازه های گونانگون می سازند و از آنها در بسیاری از وسایل استفاده می کنند.

9- چگونه با استفاده از ذرّه بین آتش درست می کنند؟ ذرّه بین را طوری قرار میدهند که نور خورشیدرا روی نقطه ای از جسمی جمع کند. براثر ایجاد حرارت، جسم آتش می گیرد.

10- از عدسی در چه وسایلی استفاده می کنند؟ در عینکهای طبی، در دوربین های عکاسی، در دوربین های شکاری، در تلسکوپها، در میکروسکوپها، در دستگاههای نمایش فیلم در سینما و در ساعت سازی ها.

11- از عدسی ها چه استفاده ای می شود؟ برای نشان دادن تصویری بزرگتر از جسم، برای دیدن اجسام در فواصل دور ( دوربین ها )، در عینکها برای اصلاح مشکلات بینایی بیماران.

12- نور شدید چه خطراتی برای چشم دارد؟ نورشدید به چشم آسیب می رساند. بدون استفاده از عینکهای مخصوص به نور شدید مانند خورشید، نور دستگاه جوشکاری و لامپهای قوی نگاه نکنید چون قرنیه ی چشم شما صدمه می بیند.

13- چه نکاتی را باید در زمان مطالعه رعایت کنید تا چشمتان آسیب نبیند؟ در نور کم و بسیار زیاد مطالعه نکنید. هنگام مطالعه نور از سمت چپ به نوشته بتابد. هنگامی که در خودرو درحال حرکت نشسته اید مطالعه نکنید. فاصله ی کتاب یا نوشته از چشممان حدود چهل سانتیمتر باشد. هنگام نوشتن اگر راست دست هستید نور از سمت چپ و اگر چپ دست هستید نور از سمت راست به نوشته بتابد.

14- عدسی ها چه کمکی به ما می کنند؟ بزرگ کردن تصویر اجسام برای بهتر دیدن آنها ( بزرگنمایی )- ایجادحرارت برای درست کردن آتش - نمایش و نشان دادن تصویر اجسام بر روی پرده ( سینما )

توجه : تنها به این سوالات اکتفا نکنید و حتما کتاب درسی خود را نیز به دقت بخوانید.

رنگین کمان - علوم تجربی پنجم

  با یاد و نام خدا

  فصل سوم : رنگین کمان

  ====================== 

  سلام، فصل سوم کتاب علوم تجربی شما در باره ی رنگین کمان، ذره بین، عدسی و کاربرد عدسی ها است. به همین علت در ابتدا مطالبی پیرامون نور و ماهیت آن، شکست نور، تجزیه ی نور، نورهای تشکیل دهنده ی نور سفید و .... ، برایتان روی وبلاگ می گذارم. این مطالب را از اینترنت گرفته ام و آنهایی را که فکر می کردم برای شما مفید است روی وبلاگ می گذارم. شما می توانید با کمک اولیایتان، واژه های نور، شکست نور، تجزیه ی نور را در اینترنت جستجو کرده و مطالب بیشتری را پیدا کنید.

1- چه موقع جسمی را می بینیم؟ زمانی که نور به جسم تابیده و بازتابش پیدا کند ( منعکس شود ) و به چشم ما برسد.

2- نورچیست؟ نور شکلی از انرژی است که از ذراتی به نام فوتون ساخته شده و به خط مستقیم حرکت می کند.

3- سرعت نور چقدر است؟ نور در هرثانیه تقریبا سیصدهزار کیلومتر می پیماید.

4- آیا سرعت نور در همه ی محیطها یکسان است؟ خیر. سرعت نور در خلاء بیشتر از سرعت آن در هوا و آب است.

   خلاء > هوا > شیشه > آب  

5- تاریکی یعنی چه؟ نبود نور را تاریکی می گویند.

6- نور سفید از چه رنگهایی تشکیل شده است؟ نورسفید از هفت رنگ ( طیف نور ) تشکیل شده است که به ترتیب عبارتند از: بنفش، نیلی، آبی، سبز، نارنجی و قرمز ( اگر حروف اول نام نورها را کنارهم بگذاریم، واژه ی بی معنی بناس زنق درست می شود که می تواند به شما کمک کند تا نور ها را به ترتیب نام ببرید ).

7- نور سفید را با چه وسیله ای تجزیه می کنند؟ نورسفید را به کمک وسیله ای به نام منشور به نورهای تشکیل دهنده اش تجزیه می کنند ( طیف نور ).

8- شکست نور چیست؟ هرگاه یک باریکه ی نور به صورت مایل ( نه به شکل عمود ) به آب بتابد، مسیر آن در آب تغییر می کند. در این حالت می گویند نور می شکند مثلا شما اگر قاشقی را درون لیوان پرآب قرار دهید، قاشق شکسته به نظر می آید. این شکستگی ظاهری تصویر قاشق، یه دلیل شکست نور است.

9- منشور چگونه نور سفید را تجزیه می کند؟ نور سفید هنگام برخورد به منشورمی شکند و به نورهای هفتگانه تجزیه می شود. در هنگام تجزیه ی نور، نور بنفش بیشتر ونور قرمز کمتر شکسته می شوند.

10- بازتاب نور ( بازتابش نور ) یعنی چه؟ هرگاه نور به یک صطح صیفلی برخورد کند، بازتابش می شود ( منعکس می شود ).

11- اگر سطح چیزی کاملا صیقلی باشد، چگونه نور را بازمی تاباند؟ اگر سطح چیزی کاملا صیقلی باشد، نور با هرزاویه ای به آن بتابد با همان زاویه بازتابش ( منعکس ) می شود.

12- اگر سطح کاملا صیقلی نباشد، چگونه نور را باز می تاباند؟ نور را کاملا منعکس نمی کند.

13- اجسام شفاف یعنی چه؟ اجسامی که نور را به خوبی از خود عبور می‌دهند، اجسام شفاف نام دارند، مانند شیشه های شفاف، آب، ذره بین و ... .

14- اجسام غیرشفاف یعنی چه؟ اجسامی که نور را از خود عبورنمی دهند مانند چوب، ورقه ی آهنی و مقوا.

15- اجسام نیمه شفاف به چه اجسامی می گویند؟ اجسامی که نور از آن‌ها عبور می‌کند ولی از پشت آن‌ها اجسام دیگر به طور واضح دیده نمی‌شوند؛ مانند: شیشه‌های مات.

16- فاصله ی کانونی عدسی یعنی چه؟ فاصله ی کانون عدسی تا مرکز عدسی را فاصله ی کانونی عدسی می گویند.

17- چند نوع عدسی داریم؟ دو نوع 1- محدب ( کوژ ) 2- مقعر ( کاو ).

18- تصویر جسم درعدسی محدب چگونه است؟

     الف- جسم در فاصله ی دور - نصویر مساوی جسم، حقیقی و وارونه روی کانون

     ب- جسم روی کانون - تصویر بزرگتر، حقیقی، وارونه ودر فاصله ی دور

     پ- جسم در فاصله ی کانونی - تصویر بزرگتر، مجازی، مستقیم ودر همان طرف جسم

حالت سوم زمانی است که ما از ذره بین برای دیدن اجسام ریز استفاده می کنیم تا آن را درشت تر ببینیم.

19- چگونه بفهمیم جسمی در فاصله ی کانونی عدسی محدّب قرار دارد؟ عدسی را جابجا می کنیم تا تصویر کاملا واضح شود. این نقطه مرکز کانونی عدسی است. سپس آن را دورتر می کنیم. وقتی تصویر شروع به مات شدن کرد، از فاصله ی کانونی عدسی خارج شده ایم.

20- فاصله ی کانونی عدسی محدّب را چگونه اندازه می گیرند؟ عدسی را طوری قرار می دهند تا نور را در نقطه ای جمع کند. فاصله ی این نقطه تا عدسی همان فاصله ی کانونی عدسی است.

21- اجسام منیر به چه اجسامی می گویند؟ اجسامی که خود منبع نور هستند، مانند خورشید، لامپ الکتریکی روشن و ... .

22- اجسام غیرمنیر به چه اجسامی می گویند؟ اجسامی که نور را از جسم منیر دریافت کرده و بر اثر بازتاب نور دیده می‌شوند مانند: خود شما ، کره ماه و .... .